تمام ما پر بود از چیزهایی که جا گذاشتیم و جهان حجمی غریب از چیزهایی که جا مانده بود. زمان ؛ نفرینی که بر حجم جا مانده ها می افزود و مکان ، بازنده ای که غمناک ترینِ چیزها ؛ انسان را ، به نژم انگیز ترین آغوشی که داشت می کشید . تمام این ها یک شوخی بود رفیق .

زمانی که کش می آمد و مکان را می فشرد و جامانده هایمان را به جایی که کسی سالها پیش جاگذاشته بود می انداخت و لذت می برد !

دارند تو را بازی می دهند  


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها